حکمتش چیه واقعا ؟!

نمیدونم چه حکمتیه که گاهی آدمهایى که روشون یه حساب ویژه ای باز کردی درست سر بزنگاه رهات مى کنند به حال خودت و کسانى که فقط جزو آدمهاى معمولى زندگیت حسابشون مى کنى و ازشون هیچ انتظاری نداری درست سر بزنگاه به دادت می رسند. 


اگه فهمیدین به منم بگیم بی زحمت بفهمم چون بارها واسم اتفاق افتاده !

ما ایرانیها کی می خوایم عوض شیم ؟!

با دوستان ایرانی نشسته بودیم دور هم ! شروع کردیم به حرفهای خاله زنکی زدن ! واسه چند دقیقه یادم رفت که خودمم اومدم اینجا که از این چیزا فرار کنم ...


مسلما این آدمها که جلوی روی آدم پشت سر بقیه حرف می زنن و واسشون یه تفریحه پشت سر بنده هم کم نمی گن ! کما اینکه گاهی توی روم هم خیلی چیزا رو می گن !‌ البته برای من پشیزی ارزش نداره ! انقدر حرف بزنن که ...! اما مهم اینه که من نمی خوام به اینجور کارا عادت کنم ! اصلا نمی دونم چرا هر وقت با ایرانی ها دور هم جمع می شیم همیشه یکی دو نفر پیدا می شن که عاشق این کارن ! انگار کار و کاسبی دیگه ای ندارن .


توی جمع دوستام ، یه دختر ایرانی هست که بی نهایت دوست داشتنیه . نمی دونم چه سری نهفته هست توی این دختر ... اما خیلی شیرینه . امروز به این نتیجه رسیدم که این آدم ( که خیلی دوستش دارم ) خیلی موذیه و غیز قابل اعتماد!اونم یکی از کسایی بود که پشت سر خیلی ها صفحه گذاشت و چون من باهاش بی نهایت صمیمی ام به این نتیجه رسیدم که اصلا نباید به این آدم اعتماد کنم . 


و باز هم برای صدمین بار یاد گرفتم که در مورد آدمها پیشاپیش قضاوت نکنم ! 

وقتی یه آدم برام باطل میشه امکان نداره تمدیدش کنم !