چه چیزهای من رو خوشحال می کنه؟!

این لیست هیچ ترتیبی نداره و همینطوری فقط ذکر مواردیه که منو خوشحال می کنه و به ذهنم رسیده.

۱. مسافرت کردن

۲. خرید کردن

۳.هدیه گرفتن (گل هم هدیه خوبیه ها بخصوص وقتی دوست ‍‍‍پسرت بهت گل بده)

۴. دیدن و بودن در کنار خانواده و دوستان

۵. شکلات و شیرینی و بستی

۶. درک متقابل از طرف اطرافیان

۷. خوندن یک کتاب یا دیدن یک فیلم خوب

۸. رفتن به رستورانهای جدید و تست کردن غذاهای مختلف

۹. گوش دادن به موزیک مورد علاقم

۱۰. گربه ها و کلا حیوانات بخصوص گربه ها !

۱۱. یک خانه تمیز و مرتب

۱۲. روشن کردن شمع توی شب تو جاهای مختلف خونه بخصوص وقتی شمع ها بوی خوب هم بدن!

۱۳. فصل تابستون و رفتن به باغی که پر از میوه های رسیده هست

۱۴. نی نی ها

۱۵. نگاه کردن به آسمون پر ستاره توی دل شب

۱۶. وقتی آرایش می کنم و حسابی به خودم می رسم و حس می کنم خیلی خوشگل شدم

‍۱۷. وقتی سر کل پروژه های جالب بهم می دن و می تونم چیزای جدید یاد بگیرم مثل حالا

۱۸. وقتی میم برام از خودش و خانوادش و کارهایی که کرده و خاطرات کودکیش قصه می گه و با هم حرف می زنیم

۱۹. یک مدل موی جدید

۲۰


فعلا اینها به ذهنم می رسه ...

تابستون

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

انتظارات بی خودی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

انگار داره زمانش می رسه که ...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سال نو مبارک

سال نو همه مبارک . براتون سال خوبی رو آرزو می کنم پر از شادی و موفقیت و کلی لحظه های خوب و قشنگ . 

خیلی وقته که ننوشتم  و دلم کلی برای اینجا و دوستای وبلاگی تنگ شده . از خودم از زندگیم و از روزهایی که می گذرونم. راستش الان که فکر می کنم می بینم انگار اینجا فقط شده یه جایی برای مواقع ناراحتی و غم و غصه که بیام توش درددل هامو بنویسم. از این به بعد باید سعی کنم راجب لحظات خوبی و خوشی بیشتر بنویسم و شادی ها رو هم اینجا ثبت کنم.

چند هفته پیش میم رفت برای کنفرانس و بنده هم به عنوان سر جهازی همراهش رفتم.  در واقع هزینه هتل که مجانی بود و برای من فقط می موند  هزینه بلیط هواپیما. سفر خوبی بود گرچه اولش برای من یکم همراه با غرغر بود چون انتظار داشتم برام مثل تعطیلات باشه ومیم نره کنفرانس و تمام روز با من باشه ! دو سه روزی که میم می رفت کنفرانس من هم توی مراکز خرید می گشتم و کلی از خجالت خودم در می اومدم. هوا هم که آفتابی و عالی بود. کلی رستوران های خوب رفتیم و چند تا از دوستان میم هم که ساکن اونجا بودن ما رو حسابی توی شهر گردوندن و  بهمون کلی غذای محلی خوروندن که واقعا با غذاهایی که توی جاهای توریستی می خوری فرق داشت.

از سفر هم که اومدیم عید بود و یک هفت سین خوشگل چیدیم که بعدا عکسشو براتون می گذارم و کلی هم دید و بازدید عید رفتیم با دوستای ایرونیمون و آجیل و شیرینی خوردیم

دیروز ناپرهیزی کردم رفتم ماشینمو کارواش اتوماتیک شستم.  در واقع کمی بیشتر از یکساله که ماشین خریدم و توی این مدت دو، سه بار فقط ماشینمو شستم. البته فکر نکنین ماشینم خیلی کثیفه همیشه ها ! نه اینجا ماشین ها خیلی کثیف نمیشه. اما دیروز رفته بودم خونه دوستم و توی پارکینک مهمان پارک کرده بودم که از قضا بالای سرش درخت هم بود و متاسفانه پرنده های روی درخت کلی روی ماشینم خرابکاری کرده بودن! الان شده عین آینه تمیز تمیز

خدا رو شکر این روزها همه چیز خوب و خیلی آرومه. هوای سوئد روز به روز گرم تر و آفتابی تر میشه و وقت پیک نیک و کباب و ساحل و ... هست. دارم برنامه می ریزم برای تابستون و یکماه تعطیلی که دارم 


پ ن : راستی من خیلی وقته اینستاگرام دارم اگه خواستین بهم خصوصی پی ام بدین که فالوتون کنم