سرنوشت

گاهی سرنوشت مثل طوفان ِ شنی ست که مدام تغییر جهت می دهد. تو جهتت را تغییر می دهی، اما طوفان دنبالت می کند. تو بازمی گردی، اما طوفان با تو میزان می شود. این بازی مدام تکرار می شود…
طوفان که فرو نشست، یادت نمی آید چی به سرت آمد و چطور زنده مانده ای. اما یک چیز مشخص است،
از طوفان که درآمدی، دیگر همان آدمی نخواهی بود که به طوفان پا نهاده بودی...


از کتاب کافکا در کرانه - هوراکی موراکامی