بی کسی

امروز دلم گرفته . حس می کنم چقدر من تنها بی کسم اینجا و باید تنهاییهامو خودم پر کنم. البته میم هست اما اونم زندگی خودشو داره و نمی تونه 24 ساعته پیش من باشه که. امروز مثلا جمعه هست و همه می رن بیرون و به اصطلاح خستگی یه هفته کار رو در می کنن. میم داره با همکاراش می ره کنسرت و دوستای منم هر کدومشون یه برنامه ای دارن برای آخر هفته اینه که من موندم که چیکار کنم با این بی برنامگی... دلم گرفته از اینهمه بی کسی و تنهایی ... اینجاهاست که فکر می کنم باید برم جایی که برادرم و فامیل هام اونجان و زندگیمو بر اساس یه دوستی برنامه ریزی نکنم. تا الان اگه موندم اگه کار پیدا کردم و حتی اگه تو این شهر هستم همه بخاطر میم هست.باید برم یه جایی که کس و کاری داشته باشم و بتونم وفتمو باهاشون بگذرونم و از مصاحبتشون لذت ببرم . یه جایی که وقتی مشکلی داری فامیل هات بیان کمکت ! راستش من حتی به میم هم شک دارم که وقت نیاز کمکم کنه . خودم هر وقت نیاز داشته یا مثلا احتیاج فوری به پول داشته واقعا دریغ نکردم اما همیشه به خودم می گم هیچ وقت روی میم حساب نکن... هیچ وقت . جالب که هر کاری هم که می کنم اون باز نمی بینه و همیشه یه اصطلاح ورد زبونشه که تو بی دلیل کاری برای کسی نمی کنی ! دیگه واقعا باید چیکار بکنم نمی دونم !


پ ن : بعد گوگل ریدر عضو یک سایت دیگه شده بودم و همه وبلاگ هایی که می خوندم رو توش داشتم و می خوندم اما چون 2-3 ماه توش نرفته بودم به کل یادم رفته بود اصلا آدرس سایته چی بود کلی گشتم تو اینترنت تا بلخره الان یافتمش 

نظرات 4 + ارسال نظر
آوای حرکت جمعه 17 آبان 1392 ساعت 07:01 ب.ظ http://freenotion.blogsky.com

تو همچو من سر کویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد

وحید دوشنبه 20 آبان 1392 ساعت 09:32 ب.ظ http://bealive.blogfa.com/

گم گشته‌ی دیار محبت کجا رود؟
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست...

سوری سه‌شنبه 21 آبان 1392 ساعت 03:07 ب.ظ

اوا چه فرقی میکنه من اینجام باز تنها. بابا از خودت و زندگی لذت ببر. دنبال کسی نباش که بیاد شادی تکمیل کن. همچین کسی وجود نداره

نه سوری جان تو هر چقدر هم تنها باشی باز خانوادتو داری اما من ... باور کن سخته !

×بــانـــو! چهارشنبه 22 آبان 1392 ساعت 11:56 ق.ظ http://x-banoo.blogfa.com/

آیدا زندگی تو کشوری که هستی سخته؟ یعنی اگه فامیلاتون اونجا بودن دوس داشتی می موندی؟ سرمای هواش آزار دهنده و افسردگی آور نیست؟

من اینجا رو راستش بیشتر از ایران دوست دارم. اصلا فکر زندگی تو ایران رو هم نمی تونم بکنم دیگه اما خوب اینجا من هیچ کی رو به جز یه سری دوست ندارم و خانوادم و برادرم کشور دیگه ای هستن. می دونم که اگه برم اونجا حداقل خانوادمو دارم و دور هم جمع هستیم . به سرما و ایناش دیگه عادت کردم. کلا مشکل یکی ندونستن زبان سوئدی هست که دارم کلاس می رم و یکی همون نبودن بستگان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد