امروز رفتم شرکت دیدم که دزد اومده و تا جایی که تونسته لپ تاپ ها رو برده از جمله لپ تاپ کاری من رو! حالا چطوری وارد شده خدا می دونه ! خلاصه امروز بی کار موندم تو شرکت و کلا یه وضعی بود ! لجم می گیره از اینکه یه سری کدهام توش بود حالا باید دوباره بنویسمشون !
فکر میکردم اونجا دیگه دزدی اینجوری نباشه... :(
البته خیلی از این خبرا نیست این اولین باره که من همچین چیزی رو می بینم !
جدی میگی؟ چقد بد شد. فک کن دوباره کد نوشتن. خدا بهت صبر بده.
آره اما چاره یی نیست دیگه...
آیدا تو کجایی؟ خوبی؟ میم خوبه؟ کارات خوب پیش میره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه می کنی تو اون کشور غریب؟
خوبم ... یکم گرفتارم این روزا
کجایی دختر؟
هستم همین دور و برا
سلام دوست عزیز عید شما مبارک
اولین داستانم را منتشر کردم، خوشحال میشم به وبلاگم تشریف بیاورید و داستانم را بخوانید و نظرتان را درموردش حتما
بدهید، منتظر حضور شما هستم
سپاس