من توی یه انجمن مشاوره عضوم و هر از گاهی هم سر می زنم و مشکلات مردم و راهکارهای مشاورها رو می خونم . بنظرم خیلی خوبه چون دید آدم رو باز می کنه نسبت به خیلی چیزها و مشکلات . خلاصه امروز بعد از چندین ماه گذرم افتاد به اون سایت و تاپیک یه خانومی در مورد رابطه خواهرش با شوهرش ! اینطور که خانومه می گفت ، رفته بودن با شوهرش خونه ی خواهرش و شوهر خواهرش هم خونه نبوده . خانوم سر درد می گیره و میره یه ۱۰ دقیقه دراز بکشه که خوابش می بره و وقتی بیدار میشه میاد می بینه و خواهرش با شوهره ... بله !
البته کار به جاهای خطرناک نرسیده بوده چون خانوم به موقع بیدار شده ! من نظرمو در مورد این خانوم برای خودم نگه داشتم و نظری اونجا ندادم چون نه مشاورم و نه تخصص و دانشی در این زمینه دارم و بنظرم یه نظر اشتباه می تونه یه زندگی رو زیر و رو کنه .
اما تو وبلاگ خودم که می تونم نظرمو بنویسم ... در وهله اول باورم نشد ! گفتم مگه میشه ، شاید یکی می خواد ملتو بزاره سر کار (واقعا از اینجور آدمهای بیکار کم نیستن) . اما بعد فکر کردم ، کی وقتی خواهرش با شوهرش تنهاست میره بگیره بخوابه خدا وکیلی ؟! حتی اگه فکر خیلی چیزها رو هم نکنه و به هر دوشون اطمینان داشته باشه ، شاید اون دو طرف توی همچین موقعیتی معذب باشن! سرت درد می کنه برگرد خونه خودت بگیر بخواب! برای چی پا شدی رفتی خونه خواهرت ؟
حالا به فرض که اینکارم کردی ، اصلا تو باور آدم نمی گنجه که خواهر بخواد همچین کاری رو بکنه در حق خواهرش . آخه آدمی که انقدر شل باشه و با چند دقیقه تنها موندن با یه مرد همچین کاری کنه واقعا چه توقعی می شه ازش داشت؟! اصلا بنظرتون تو همچین جامعه ای سنگ رو سنگ بند میشه ؟
بنظر من هر دو، هم خواهر و هم شوهر مشکل دارن و باید دید چه چیزی باعث شده همچین رفتاری داشته باشن. من باشم به سادگی هیچ کدوم رو نمی بخشم چون مشکل کوچیکی نیست که آدم به سادگی فراموش کنه . حتی اگه بینشون هیچ رابطه ای هم نباشه ممکنه این موضوع جرقه ای باشه برای رابطه های بیشتر و پنهانی و بعد ها همین خانوم از اینکه اعتماد کرده به جفتشون پشیمون بشه .
واقعا مغزم هنوزم ارور میده ! چطور ممکنه واقعا ؟!
این زن دیگه به هیچ کسی نمتونه اعتماد کنه چون خانوادهی آدم همه چیز آدم میشه.
من هنوزم باورش برام سخته ! آدم چطور می تونه کنار همچین کسایی زندگی کنه ؟
یه وقتایی آدم یه چیزایی می شنوه از خودش خجالت می کشه. خدا ما رو خلق کرده که زندگی کنیم و بهترین ها رو برای خودمون رقم بزنیم. ببین چقد خودمون رو کوچیک می کنیم بعضی وقتا... ای بابا...
تم نو مبارک.
خوبی آیدا؟ دلت شاد باشه همیشه.
آره واقعا وحید ! راستش من هنوز باورم نمیشه و فکر می کنم شاید یکی برای سرگرمی همچین مزخرفی رو نوشته !
مرسی . من هنوز تم دلخواهمو پیدا نکردم متاسفانه !
خوبم و گرفتار این روزها ... انقدر کار و برنامه دارم تو این دو هفته آینده که نمی دونم به کدومش باید برسم واقعا !
مرسی که بهم سر می زنی وحید جان . تو هم ایشالا همیشه شاد باشی
والله من سخنی نگویم در این رابطه اخه خیلی ترسناک بود اصن فاجعه بود.
منم یه زمانی فکر میکردم این چیزا الکیه ولی هست... متاسفانه هست و بعضی آدما خیلی زود دامن از دست میدن!
منم باشم نمیبخشم...
آره متاسفانه از بعضی ادمها هیچی بعید نیست !