تضاد

گاهی از خانواده ام متنفر می شوم ... بخاطر سالهایی که وادارم کردند مطابق میلشان باشم و گاهی هم تمام وجودم انباشته می شود از عشق و علاقه و دلتنگی به خانواده . 

نظرات 4 + ارسال نظر
وحید دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 12:08 ق.ظ http://bealive.blogfa.com/

سالهایی وادار شدی بخاطر میل شان. لحظاتی را بساز مطابق میل خودت و همه چی رو فراموش کن شاید سخت باشد ولی برای ساختن لحظات حال و آینده لازمه این کار صورت بگیره. همه ماها سال هایی داشتیم که مطابق میل ما نبود ولی سال های زیادی هم داشتیم مطابق میل ما بود و هیچ نکردیم.

سخته فراموش کردنش .. عمریه که گذشته ودیگه هم برنمی گرده اما مگه چاره دیگه یی هم هست ؟!

سوری دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 01:25 ق.ظ

همیشه عشق و نفرت توامه... عادیه ایدا

مرسی سوری جان امیدوارم که عادی باشه

وحید دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 09:24 ق.ظ http://bealive.blogfa.com/

درسته آیدا، منم بخاطر همین میگم، عمری که گذشت دیگه گذشت کاری هم نمیشه کرد باید به فکر لحظات پیش رو باشیم. آیدا زیاد سخت نگیریم. اول از همه قدر سلامتی و بدونیم. بازم قدر سلامتی رو بدونیم. تا هزاران بار بازم قدر سلامتی رو بدونیم. خیلی مهمه. دوستی دارم از بینیش یهو خون میاد. این قضیه در نگاه اول، شاید اونقدی هم مهم نباشه ولی فکرشو بکن اون همیشه باید استرس داشته باشه. پس همیشه شکرگزار باشیم بابت سلامتی. بعدش با اشتیاق و انگیزه بدنبال خلق لحظاتی باشیم که خدا به ما داده تا زندگی خوبی رو بسازیم. لحظات بسرعت در حال گذر هستند و ما تا جوون هستیم باید استفاده کنیم تا بعدها حسرتشو نخوریم.
تو اون مملکت غریب هم خدا هست. خدا تو دل های ماست. چرا باید وقتی ناراحت میشیم باید بریم سمتش. بیایم خوشحالی هامونو با خدا تقسیم کنیم تا وقت ناراحتی هامون هم بتونیم بریم سمتش.
همیشه دلت شاد باشه و آرامش داشته باشی آیدا.

مرسی وحید جان همه حرفات درسته .

ند نیک سه‌شنبه 15 مرداد 1392 ساعت 03:11 ب.ظ http://blue-sky.persianblog.ir

همه احساسات یکجا بروز نمیکنه. من بهش نمیگم تضاد.
وابستگیه اون دلتنگی. اما خب گاهی از اینکه نتونستی خلاف میلشون رفتار کنی عصبانی هستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد