اگر پول مطرح نبود چکاره می شدی ؟

تا به حال فکر کردین که اگه توی زندگیتون پول در آوردن و ترس از آینده و بی پولی نبود چه کارهایی می کردین و چه کاره می شدین ؟ 

اکثر آدمها شغل هایی رو انتخاب می کنند که می دونند از طریق اون می تونن در آمد خوبی داشته باشن. اما چند درصدشون واقعا شغلی رو انتخاب می کنند که دوست دارن و آرزوشونه که انجامش بدن؟  ما آدمها حتی ناخودآگاه به بچه هامون هم تزریق می کنیم که چه کاره بشن و چطور پول دربیارن ! 


کاری که که قلبت می گه و دوست داری انجام بده و هرگز به ضررو زیان مادی فکر نکن ! 

نظرات 10 + ارسال نظر
سوری یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 07:57 ب.ظ

پس چطور زندگی کنیم

کاری رو انجام بده که دلت می گه که بعدها حسرت نخوری

میترا یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 09:12 ب.ظ

راستش را میخوام اینجا بگم یه شما بگم دوست خوبم. من ادبیات عرب به شدت دوست دارم . دوست داشتم دکترای ادبیات عرب داشتم و تدریس میکردم. فیزیک اتمی هم خیلی دوست داشتم. دوست داشتم اون را هم تا دکترا میخوندم.اما بهترین انتخاب دکترای داروسازی بود که بعدش هم بشه تحقیق کرد. این از واقعیت من! راستی حالت چظور چند وقت اینقدر مشغلوم نشد بیاد بهت عزیزم سر بزنم.

مرسی میترا جان . منم خوبم و این روزها یکم کارم زیاد شده کمتر می رسم وبلاگ نویسی کنم .
من خودم به نوشتن خیلی علاقه دارم و تصمیم گرفتم حداقل اگه حرفه ای دنبالش نکردم در کنار کارم بصورت تفننی انجامش بدم.

رز یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 10:42 ب.ظ

همین پزشکی :)

خدا رو شکر که راضی هستی

قیچی یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 11:36 ب.ظ http://gheychee.blogsky.com

من اگه بحثه مالی مطرح نبوود دوست داشتم توو رشته ی خودم تحقیق کنم. نه تحقیق برای اینکه پروژه تحویل بدم و پول بگیرم از کارفرما نه. دوست داشتم همین جوور سالها روی موضعی خاص کار کنم. در واقع دوست داشتم علم رو برای خود علم یاد می گرفتم نه برای بدست آوردن پوول...

امیدوارم که برای همه فرصتی پیدا بشه که بتونن در زمینه ای دوست دارن کار کنن و از کارشون لذت ببرن .

وحید دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 12:05 ق.ظ http://bealive.blogfa.com/

من فکر می کنم ما باید این مسئله را به دو بخش تقسیم کنیم. ببین، خودت تو ایران بودی و میدونی سیستم آموزشی درستی نداریم. در واقع بچه ها، توی یه مسیر درستی هدایت نمی شن. پدر و مادر باید به بچه ها مسیرها رو بشناسونن. منم موافقم با هات که نباید بگن چه کاره بشن ولی باید بهشون کمک کنند تا بشناسند تا بتونند علاقه مندی های خودشونو پیدا کنن. هستند بچه هایی که ناخودآگاه به یه چیزی علاقه مند میشن ولی به خیلی هاشون باید شناسوند. بخش دوم شامل کسانی هست که از یه سنی به بعد دیگه باید خودشون باشن (مثل ماها). باید خودشون انتخاب کنند و ادامه بدن. من دوس دارم آدمایی رو که انتخاب می کنند و پای انتخابشون هستند البته با دید درست. البته این دید بسته به هر آدمی فرق داره یکی پنجاه سال زندگی میکنه هنوز خودشو پیدا نکرده و نشناخته.
منم از جمله آدمایی هستم که هدایت نشدم و بنا به دلایلی رشته مهندسی نرم افزار رو خوندم و خودم خیلی تلاش کردم. به مرور خیلی علاقه مند شدم و این رشته رو دوس دارم و تا به امروز هیچ وقت برای پول کار نکردم. همیشه سعی کردم کاری رو که انجام میدم بهترین باشه، پول خودش به دنبالش اومد.
این جملتو هم بشدت قبول دارم "کاری که که قلبت می گه و دوست داری انجام بده و هرگز به ضررو زیان مادی فکر نکن ! " و تکمیل می کنم با " اگر فردا نقاب در خاک کشم امروز کاری را کردم که دوست داشتم. "
آیدا خیلی نوشتما... امیدوارم از لحظه هات لذت ببری...

مرسی وحید که می خونی و نظرتو می گذاری برام ، خدا رو شکر که شما کارتو دوست داری و ازش لذت می بری ... البته به نظر من هیچ وقت نباید سیاه یا سفید نگاه کرد حتی کسی که رشتشو دوست نداره شاید بتونه توی زمینه ای از رشتش کار کنه که بهش علاقه ی بیشتری داره . موافق این هم هستم که سیستم آموزشی واقعا مشکل داره و بچه ها توی مسیر درستی هدایت نمی شن ... حتی کیفیت آموزشی هم خیلی روی علاقه پیدا کردن آدم به رشتش تاثیر داره . منم کامپیوتر خوندم می دونی دیگه ... و دانشگاه تو ایران منو از رشتم زده کرد ... درس های قدیمی و آپدیت نشده بود و چندان به درد بازار کار نمی خورد ! اما بر عکس با یه سیستم آموزشی حسابی و درس های به روز به رشتم کم کم علاقمند هم شدم و سعی کردم زمینه ای رو پیدا کنم که بهش علاقمندم

وحید دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 12:08 ق.ظ http://bealive.blogfa.com/

راستی دو مطلب گذاشتم نیومدی بخونی هر وقت، فرصت داشتی و دوس داشتی، بیا بخون.

چشم حتما

فاطمه دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 01:47 ق.ظ http://manism.blogsky.com/

کاری که قلب میگه نمیشه انجام داد , پول بخشه بزرگی از زندگیه و اینو وقتی بی پول باشی خوب درک میکنی

همونطور که تو کامنت های قبل گفتم همه چیز رو نباید صفر و یک دید ... و تو هر رشته ای احتمالا می شه زمینه هایی رو پیدا کرد که بهش علاقه داریم و سعی کنیم توی اون زمینه ها فعالیت کنیم اما راه حل مناسب دیگه هم اینه که سعی کنیم وقتی شرایط مالی و زمانی و ... اجازه می ده در زمینه ای شروع به فعالیت کنیم که بهش علاقه داریم حتی اگه لازم باشه دوباره بریم دانشگاه و درس بخونیم

رها دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 02:07 ق.ظ http://fair-eng.blogsky.com

خب آیدا جان این حالت ایده آله و کیه که دلش نخواد بره دنبال علاقه ش؟! :(
اما خیلی ها، خیلـــــــی ها تو این جامعه مجبورن کاری کنن که شاید هیچ علاقه ای بهش ندارن فقط برای اینکه بتونن شکم زن و بچه شونو سیر کنن. میدونی! اینجا مسئله خیلی بغرنج تر از این حرف هاست... کسی که بتونه از یه کاری پول دربیاره و نیازهاشو تامین کنه باید کلاشم بندازه هوا! دیگه بحث علاقه مطرح نیست متاسفانه، خیلی غم انگیزه.... :(

من که همچنان معلم می بودم... اما من با یه شغل راضی نمیشم ..... طراحی، عکاسی.... همین الانم می خوام وقتمو یه جوری تنظیم کنم که به همه این کارا برسم

امیدوارم روزی برسه که همه بتونن حداقل قسمتی از زمانشونو برای کار در زمینه ای که علاقه دارن صرف کنن . یک دفعه ای که نمی شه باید فکر کرد و برنامه ریخت
خدا رو شکر که راضی هستی ، امیدوارم همیشه از زندگیت و کارت راضی باشی و کاری رو انجام بدی که بهش علاقه داری.

رز چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت 12:47 ب.ظ

آره واقعا خیلی مهمه که آدم رشته تحصیلی و شغلشو دوست داشته باشه ، چون کار آدم بخشی از زندگی آدم هست!

بله رز عزیز اما متاسفانه خیلی ها تو جامعه ما این فرصت رو پیدا نکردن که شغل مورد علاقشونو انتخاب کنن.

گلی چهارشنبه 8 خرداد 1392 ساعت 07:53 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد