تعارف

یکی از خوبی های این سوئدی ها اینه که کلا آدم های راحتی هستن و مثل ما تعارفی نیستند و دو پهلو حرف نمی زنند و برای فهمیدن منظورشون لازم نیست خودتو به دردسر بندازی چون صاف و ساده منظورو بهت می گن . ولی با ایرانیا باید هزار جور هوای کار رو داشته باشی که مبادا یه وقت بهشون بر بخوره و ناراحت بشن  ویا حتی در موردت قضاوت بد بکنن و نمی تونی صریح و بی پرده حرفتو بزنی . و متاسفانه خیلی اوقات هم این تعارف الکیه ! اکثرا هم طرف انقدر تعارف می کنه و جان بچه اش رو قسم می ده که واله ناراحت می شم اگه ... آدم تو معذورات قرار می گیره و با اینکه ممکنه نخواد اما نمی تونه نه بیاره ! 




من آدم بی تعارفیم متاسفانه و یادمه اولا که اومده بودم اینجا و با چند تا ایرانی رفت و آمد می کردم، بین خودشون بهم می گفتن بی تربیت و مغرور ! چرا ؟ چون بلد نبودم تعارف کنم . واقعا بلد نیستم و خیلی اوقات اصلا یادم میره ... مثلا چند نفر می رفتیم جایی ، به در که می رسیدیم اینا دو ساعت تعارف می کردن که شما بفرمایید و من حتی متوجه نمی شدم و بی توجه می رفتم تو ! (بعدها خودشون بهم گفتن البته این چیزا رو )


الان که دارم اینو می نویسم از یکی از صمیمی ترین دوستان ایرانیم که چندین ساله می شناسمش می پرسم فلانی تو هم اینطوری هستی ؟‌ مثلا اگه خسته باشی و بخوای بخوابی ، بعد من زنگ بزنم بگم می خوام شام بیام پیشت تعارف می کنی و میگی بیا یا بی تعارف میگی می خوای استراحت کنی و ترجیح میدی یه شب دیگه بیام . میگه تعارف میکنم و می گم بیا چون ممکنه ناراحت بشی ! الان من این شکلیم  این صمیمی ترینشون بودا ! 


اینجا تعارف اصلا معنی نداره ، کاری رو بخوای بکنی می گی اکی ، نخوای نمی کنی و قاطعانه می گی نه . فکر هیچکی رو هم نمی کنی .


البته من هم هنوز ۱۰۰٪ به این قضیه عادت نکردم و خیلی اوقات بر حسب عادت سر یه چیزایی تعارف کردم و اینا اصلا نفهمیدن که من منظورم چیه ! یا وقتی دعوتم کردن برم خونشون ، منتظر موندم که اونا بهم تعارف کنن تا از خوراکی های روی میز بردارم و اونا هم اصلا هیچی بهم نگفتن !


تو ایران که بودم یادمه این تعارف گاهی خیلی دردسر ساز بود . مثلا وقتی مهمون داشتیم یادمه مامانم باید از صبح می رفت تو آشپزخونه و چند جور غذا درست می کرد و کلی زحمت می کشید بعد هم که می اومدن انقدر تعارف می کرد بهشون یا سر میز غذا واجب و جزو ادب می دونست که برای مهمون به زور یه عالمه غذا بکشه ! و من چقدر از این کارها بدم میومد چون مردمو معذب می کرد . وقتی اینهمه تشریفات به خرج می دی بقیه هم می بینن که چقدر زحمت کشیدی سعی می کنن دیر به دیر بیان خونت که به زحمت نندازنت ، بنابرین ما مهمون خیلی کم داشتیم . اما نقطه مقابلش یکی از دوستامون ، مهمون که می اومد هر چی تو خونه بود می آورد، بعدش هم اگه شام می خواستن بمونن یه ماکارونی چیزی حاضری درست می کرد و زیاد اهمیتی به تشریفات نمی داد و همه هم وقتی می دیدن این چقدر همه چیزو آسون می گیره مرتب باهاش رفت و آمد می کردن و واقعا وقتی می رفتی خونش احساس راحتی می کردی !


این سوئدی ها یه لغتی دارن بنام lagom که تو پست قبلی هم توضیحش دادم یعنی درست به اندازه و خیلی می نازن بهش و می گن معادلش تو زبونهای دیگه نیست . مطمئنا تعارف هم یکی از اون چیزهاییه که توضیح دادنش به یه خارجی خیلی سخته چون تو زبونهای دیگه معادلی واسش پیدا نمیشه. 


شما کدوم دسته رو بیشتر می پسندین تعارفی ها رو یا مثل من یکمی بی تعارف ؟! 


نظرات 5 + ارسال نظر
ashkan چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 01:59 ب.ظ

چقدر خوب که اونجا تعارفی در کار نیست منم همیشه با این تعارف مشکل دارم بخصوص وقتی یکی تعارف بی جا می کنه

آره خدا رو شکر من که از اول بلد نبودم تعارف کنم و همیشه جلوی بعضیا کم می اوردم اصلا نمی دونستم باید چی بگم در مقابل اونعمه زبون بازی و تعارف !

سوری چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 05:50 ب.ظ http://baghban-kochak.mihanblog.com/

بی تعارف..

چه خوب چون من که اصلا تعارف بلد نیستم

طاها چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 06:42 ب.ظ http://dastanakeman.mihanblog.com

سلام
خوش اومدین،قدم رنجه فرمودین،خوش تشریف آوردین،چه عجب!عجب از شماست...جون من اگه رد شم؟خدا میدونه نمیشه،شما بزرگتری،آقا بفرما،تو رو خدا تعارف نکنید...
از اسمش معلوم است_تعارف_یعنی به به و چه چه الکی،میگویند تعارفش نمیکنی بیاید تو؟یعنی اینکه طرف داخل نشود،خوب اگر واقعا میخواهیم کسی بیاید خانه مان می گوییم بیا خانه مان...حالم از تعارف به هم می خورد
خودم در محیط تعارفی بزرگ شدم،ترک کردنش سخت است اما خیلی کمتر شده است،برای شما که آنجا هستید اینکار راحت تر است تا برای ما که اینجا بین هزار جور تعارف های صد من یک غاز هستیم.

این تعارف ها برای خارجی ها خیلی گیج کننده است ، چون واقعا نمی فهمند ما کی داریم تعارف می کنیم فقط و کی داریم واقعا دعوتشان می کنیم
فکر می کنم نسل جدید هم خیلی کمتر از نسل قبل تعارف می کنن

س م ح چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 07:59 ب.ظ http://gitare.blogsky.com

من خودم یکی از تمرینای که تو زندگی دارم همینه ولی خوب یه مقداری سخته تو ایران بشه اینجوری رفتار کرد. ولی رفتار درست مطمئنا همین رفتاره
ولی زیادم نباید اهاش جنگید چون مربوط میشه به رهنگ منطقعه های مختلف
مثلا شما در پین اگه چایی جلوت بذارن محترمانش اینه که تا تهشو بخوری ولی در اروپا محترمانش اینه که بذاری یکمی تهش باقی بمونه

آره دیگه البته تعارف به اندازه شاید خوب هم باشه اما وقتی الکی باشه واقعا عذاب آوره

افسانه چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 08:54 ب.ظ http://raqsdarsiahi.blogfa.com

این تعارف کردن تو فرهنگه ما یه جورایی از بایدهاست, به خصوص از نوعه تو خالیش!
وقتیم که تعارف نکنی همون که خودت گفتی . میگن طرف بی تربیته!
گاهی اوقات تو بعضی موارد که پیش میادم میگیم لااقل یه تعارفه تو خالی میکرد!
ولی تعارف از نوعه بفرمایید میوه یا از این نوع رو, اگه طرف غریبه یاشه بدون اصرار. فقط یک بار . میپسندم (البته شاید اینم به خاطره بودنه فرهنگش تو جامعست . چون فکر نمیکنم اگه تو یه کشور دیگه مثه همین سوئد این تعارف و بکنی هم, اصلن زیاد حرکته جالبی نباشه. خودتم بش اشاره کردی, این قسمتو که خوندم یه لحظه زیر چشمی و یواشکی نگاه کردنت به خوراکی ها نمیدونم چرا تو ذهنم متصور شد!)
ولی خودم تعارفه الکی اصلن خوشم نمیاد , تعارفم نمیکنم.

آره دیگه ناخودآگاه و بر طبق عادت منم منتظر بودم یکی یه تعارف کوچولو بزنه که خوب اینا اصلا نمی فهمن یعنی چی تعارف و وقتی یه خوراکی رو میزارن رو میز جلوت یعنی گذاشتن بخوری دیگه . آدم کم کم عادت می کنه بهش اما چون جزو فرهنگمونه و سالها عادت کردیم بهش یکم سخته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد