عاشقتم مامان ! خیلی نازنینی ! دلم می خواد مثل موقعی که کوچولو بودم بیام بغلت . هیچ جا مثل آغوش تو احساس امنیت نمی کنم . عاشقتمممممممممممم
گم شدی و حس می کنی هیچ هدفی نداری ! تنهایی ، از کارت و شرکتی که توش کار می کنی لذت نمی بری ، از دوستات دوری و حس می کنی راهتو اشتباه داری میری ولی نمی دونی باید چیکار کنی . تنهایی ، فشار زندگی و ... همه و همه فشار میاره و تو داغونی ... این اوضاع صمیمی ترین دوستمه اما نمی دونم برای کمک بهش چیکار کنم . فقط می دونم دوست ندارم پریشون ببینمش
داغونم ! فقط یکبار توی عمرم انقدر ضربه خورده بودم انهم مال خیلی سال پیش بود ! خدایا کرمتو شکر ! منو می بینی ؟ خدایا من که همیشه صاف و صادق و خالصم ! چرا من ؟ خدایا خودت می دونی که چقدر آزرده ام ! راه درستو نشونم بده مثل همیشه !
دیروز عکسی نیمه عریان از گلشیفته فراهانی توی اینترنت پخش شد و من یکی رو کلی به فکر فرو برد. هر چی نظرات مردم رو بیشتر می خوندم بیشتر به این فکر فرو میرفتم .
چطور می تونیم به خودمون اجازه یدیم به همین سادگی در مورد یه آدم اینطوری قضاوت کنیم ؟
یه عالمه چیز در مورد حسم نوشته بودم اما همه رو پاک کردم و الان فقط می خوام بگم بیایم برای آزادی دیگران ارزش قائل بشیم !
پ ن :
چرا آدما انقدر خودخواهن ؟ چرا فقط به فکر راحتی و آسایش خودشونن ؟
امروز دلتنگم ! دلتنگ تو که حتی حوصله و وقت شنیدن حرفهایم را نداری !
چقدر غیر منصفانه !
دلم برای خودم می سوزد ! به آدمها نمی شود اعتماد کرد !
چرا رو دست خوردم ؟
به آدما کلی مهربونی کن ! غمشونو بخور ! پا به پاشون بشین و به درددلشون گوش بده انوقت به خودت که می رسه .......