خراب کار !

عاقا من جدیدا خیلی خراب کاری می کنم .  دیروز چشمم هدست به اون گندگی رو که افتاده بود روی مبل ندید و زرتی نشستم روش و هدسته شکست . خیلی هم هدسته خوبی بود و مطمئنم الان بخوام نمونشو بخرم باید کلی پول بابتش بدم . م خیلی از دستم عصبانی شد و گفت که خیلی بی دقتم و هیچی برام مهم نیست , چون من هر چیزی رو که بزنم خراب کنم فوری میگم عیب نداره یکی دیگشو می خرم و این م رو خیلی حرص میده. گفت اگه بزنی چیزایی رو که دوستشون دارم خراب کنی می کشمت ! (خیلی عصبانی بود) 

پارسال هم که اومده بودم سفر دیدن م ، صبح که از خواب پا شدم پام اشتباهی رفت روی عینک م و شیشه عینک شکست . حالا بماند که اصلا عینک روی زمین چیکار می کرد که من نبینم و پام بره روش! بمیرم برای بچم که انقدر مظلومه که هیچی بهم نگفت . 800 کرون ازش گرفتن تا عینکشو درست کنن و م صداشم در نیومد . تازه عینک یدک هم نداشت و تا چند روزحسابی بهش سخت گذشت . (سر این قضیه واقعا عذاب وجدان داشتم!)

ظرف و ظروف تا دلتون بخواد شکستم ! چند تا لیوان و بشقاب و ... بدترین چیزی که خراب کردم دوربین دیجیتالم بود . رفته بودم ایران و دوستام خونمون پیشم بودن و داشتیم عکس می گرفتیم . دوربینو گذاشتم روی پیانو و نتظیم کردم که ازمون عکس دسته جمعی بگیره که یهو از روی پیانو پرت شد روی زمین و شکست ! به همین سادگی !

چقدر از خودم بدم میاد وقتی این شاهکار ها رو می زنم ! آخه آدم انقدر بی دقت ! م می گه چون خیلی چیزها اصلا برات مهم نیست و بهشون اهمیت نمی دی !

توی حرف زدن هم خیلی جاها شده بدون فکر حرفهایی رو زدم که بعدا پشیمون شدم و به غلط کردن افتادم !

م میگه دختر تو چرا قبل انجام دادن کارهات فکر نمی کنی ؟!  مگه همه کارها رو باید امتحان کنی و بفهمی که نباید انجام میدادی ... این جمله حال منو خیلی خوب توصیف می کنه :

عمری را تلف کردم تا بفهمم... فهمیدن همه چیز لازم نیست !!!


نظرات 5 + ارسال نظر
وحید پنج‌شنبه 8 فروردین 1392 ساعت 03:20 ب.ظ

سلام.
شما تو سوئد داری ارشد می خونی رشته کامپیوتر البته فکر کنم دیگه درستون تموم شده درسته چه گرایشی می خونید؟

سلام
فکر نکنم که خیلی مهم باشه که من کی هستم و چی می خونم نه ؟ راستش گاهی خیلی برام عجیبه که چرا خیلی ها دوست دارن دقیقا بدونن که من کیم و کجام و ... اهمیت داره واقعا ؟! راستش گاهی این منو می ترسونه. به هر حال منم فقط یه وبلاگ نویسم که زندگی روزمرشو می نویسه و بس

ولی قبول نیستا... شما الان خیلی بیشتر از من می دونین تا من از شما !

رها پنج‌شنبه 8 فروردین 1392 ساعت 03:50 ب.ظ

سلام
منم یه زمانی خیلی از این خرابکاری ها می کردم، الان کمی بهتر شدم!
می تونی بگی "میم"! گوبود هم خوبه!
اسم خودتو دیگه چرا؟!! بی خیال!

آره میم هم خوبه بهش فکر می کنم . میام برات می نویسم که چرا ....

سوری پنج‌شنبه 8 فروردین 1392 ساعت 07:54 ب.ظ

ا تو ام مث منی...فرقی نداره م یا...ولی میم بهتره و ایدا رو هم بیشتر میدوستم

خوب پس بیا مسابقه بدیم ببینیم کی می تونه تو این سال جدید زودتر این عادت زشت و ترک کنه ! خودمم با آیدا راحت ترم .

سوری پنج‌شنبه 8 فروردین 1392 ساعت 08:46 ب.ظ

باوشههههههههههه پایه مسابقه اممممممممممممماومیدورام دوتاییمون موفق بشیممممممممممم

فروردین دُخت یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 03:38 ب.ظ http://hamin-havaali.blogfa.com/

آخی نازی من وقتایی که میخوام حواسمو خیلی جمع کنم معمولا از این هنرمایی ها انجام میدم!!
اسم میم رو میخوای عوض کنی عوض کن ولی اسم خودتو نه...

هنر نمایی های من دیگه واقعا خیلی زیاد و خسارت بار شده باید حواسمو جمع کنم . البته هدفون رو میم درست کرد خوشبختانه اما در اصل قضیه که تغییری ایجاد نمی کنه !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد