دیروز یه داستان کوتاه خوندم بنام دسته گلی برای الجرنون . داستان قشنگی بود خوشمان آمد . کتاب بصورت خاطرات روزانه ی یه مرد (چارلی) ۳۲ ساله کند ذهنه که همه سر کارش می زارن ولی خودش فکر می کنه چه دوستان خوبی داره . یه مدرسه مخصوصی هم میره و پشتکار خیلی خوبی هم داره و دلش می خواد باهوش باشه . خلاصه معلمش چارلی رو به ۲ تا دکتر معرفی می کنه تو یه مرکز تحقیقاتی و اونا یه سری عمل روش انجام می دن که چارلی باهوش بشه ! یه موشی هم بوده بنام الجرنون که همین کارها رو اول روی اون انجام داده بودن .
خلاصه چارلی کم هوش تبدیل به یه آدم نابغه می شه ! شروع می کنه به خوندن مقاله های مختلف و ... و توی علم حتی از دکترهای اون موسسه تحقیقاتی بالا می زنه . اما .... ادامشو نمی گم که خودتون برین داستانشو بخونین ! ترجمه شدش فکر می کنم توی بازار باشه ولی بنظر من هیج جیزی نسخه اصلی انگلیسی نمی شه ! نسخه انگلیسی رو که کاملتر هم هست می تونین از اینجا آنلاین بخونین. خیلی هم سنگین و مشکل نیست ، یکمم انگلیسی بدونین کاملا می فهمین ماجرا چیه ! نسخه فارسی رو که البته خلاصه شده تر هست از اینجا دانلود کنید !
چند وقت پیش رفته بودم مسافرت و دو تا گلدون گلم رو سپردم به یکی از دوستان همسایه ! وقتی اومدم دیدم وضعیت جفت گلها وخیمه ! نمی دونم چه بلایی سرشون آورده اما امروز فهمیدم یکیشون کاملا پوسیده و از پیازش جدا شده ! کلی غصه خوردم . گلم مرد !
این اونیه که زنده مونده ! البته کلی برگاشم خشک شدن و دیگه مثل اولش اینهمه برگ نداره
نسخه پارسی کتاب توی نت گیرم نیومد.
انگلیسیم هم که افتضاح!
لینک نسخه فارسیش رو هم گذاشتم براتون
سلام
وبلاگت خیلی قشنگه فقط جای عکس کمه..مثلا اگه از این گلهات عکس میذاشتیاااا عالی میشدددد
باشه چشم ، حتما سعی می کنم دفعه بعد اگه شد عکسم بزارم ، مرسی مانی جان (;
سلام



وبلاگت خیلی جالبه
امیدوارم گل قشنگت هر چه زودتر مثل روز اول سرحال شه و پر برگ
سر بزن خوشحال میشم
ممنونم خیلی دنبال این کتاب گشته بودم
مرسی بابت کتاب
حتما می خونم. باید جالب باشه :)
آره جالبه موضوعش امیدوارم که خوشت بیاد