فرق بین عشق و عادت چیه ؟ از کجا بفهمیم کسی رو واقعا دوست داریم یا بهش عادت کردیم ؟!
بنظر من کسی که بهش عادت کردی رو لزومی نداره دوست داشته باشی . اما وقتی عاشق یکی هستی براش حاضری خیلی کارا بکنی ، از خودت بگذری و به اون فکر بکنی . وقتی عاشق یکی باشی حتی وقتی از زندگیت بره بیرون خودت نمی تونی با کس دیگه باشی . چون می دونی اون یه چیز دیگه هست و هیچ کس نمی تونه جاشو بگیره برات !
پ ن :
ممکنه اون بهت بگه: «بذار به دردِ خودم بمیرم»
اما تو نذار بمیره ؛شعور داشته باش
سلام. با این یه تیکه جمله مخالفم:
" بنظر من کسی رو که بهش عادت کردی رو لزومی نداره دوست داشته باشی . اما وقتی عاشق یکی هستی براش حاضری خیلی کارا بکنی..." ، نه نمی شه. گاهی اوقات این قدر اون نقش عادتی برامون ملکه شده که گاهی اوقات تو موقعی که عادته، بازم خیلی کارا واسش انجام میدی. این دختر و پسر هایی که با هم ازدواج می کنند اون صبحونه های اول براشون خیلی مزه داره. چرا؟ چون دفعه ی اولشونه. شاید هر کردوم دوست داشته باشند که همه ی کار رو خودشون به عهده بگیرند ولی همین زن و شوهر، بعد از چندین سال شاید خوردن صبحانه براشون آنچنان که دفعهی اول داشت مزه نداشته باشه. .... فکر نکنم تونسته باشم منظورم رو متوجه کرده باشم....
اتفاقا منظورتو گرفتم کاملا ! راست می گی ... گاهی انقدر اسیر عادت می شیم که حاضریم برای اینکه اون وضعیت تغییر نکنه و فرد مورد نظرمون بمونه باهامون هر کاری بکنیم
باید پستمو بعدا سر فرصت ویرایش کنم ، ممنون
سلام
خیلی خوب اشاره کردی عشق و عادت فرقشون
دوست بالایی هم خوب گفت باید دقیق نگاه کرد باید توجه کرد که اندازه دوست داشتن و عشق چقدره باید اندیشید که آیا این همون عشقه یا نه
اگه برای کسی کاری میکنم از روی دوست داشتن مونه یا اینکه عادت کردیم به این که برای او هر کاری که میتونیم بکنیم نمیدونم عاشق بودن کار سختیه و عاشق واقعی کمه
کاش بشه دوست داشتن رو در این معنی نکنیم که طرف مقابل تمام خواسته های حق و نا حق ما را براورد بکنه باید برای دوست داشتن ملاک سنگین قرار ندیم
یادمن باشد از روی عادت کاری نکنم که به کسی بر بخورد و یا به خودم حتی اگه دوستش داشته باشم
دوست عزیزم اگه دوست داشتی یه سری به وبلاگ من هم بزن خوشحال میشم
بنا به دلایلی ذهنمو بد مشغول کرد این پستت
یعنی ممکنه؟
چی ممکنه ؟