تصمیمم رو گرفتم که از این به بعد فقط خودم مهم باشم و خودم . فکر تو رو هم از سرم بیرون می کنم ! اما چرا نمی تونم ؟چرا حالا که می خواهم فراموشت کنم زمین و زمان دست به دست هم می دهند تا تو را یادم بیاورند ؟!
پ ن : امتحان دارم باید برم سراغ درسام
احساس می کنم باید ازت مواظبت کنم بچه ! دوستت دارم و هیچ وقتم بابتش پشیمون نیستم .
salam....webet zibast...bhem bsarrrrrrrrr
چقدر شبیه منی تو... چقدر شبیه من مینویسی چقدر شباهت تو غصه ها و فکرا ...اینکه ی چیزی منو سمت سوید می کشه همیشه با اینکه اصلا شرایط رفتن ندارم . شباهت تو اینکه ظاهرا ادمی که تو زندگیته اول اسمش میمه مثل من و جالبتر اینکه تمام احساسی که لااقل تا اینجا خوندم نسبت بهش داری شبیه منه ...
دارم شک میکنم
چه جالب

بعد از کلی وقت اومدم اینجا و انتظار داشتم ببینم خاک می خوره که کامنتای تو رو دیدم