خانه رویایی من !

معلم کلاس سوئدیمون گفته درباره خونه ی رویایی که همیشه دوست دارید داشته باشید بنویسید. بچه که بودم دوست داشتم یه خونه داشته باشم مثل کاخ ، بزرگ و با شکوه با یه عالمه اتاق و دکوراسیون لوکس و پر از خدمه درست مثل فیلمهای کلاسیک . اما حالا فکر می کنم داشتن خونه ای به اون بزرگی چه فایده ای داره آخه ؟

خونه رویایی من تو دل طبیعته و چوبی و پر از نور . دوست دارم حتما یه اسطبل کوچیک با یه اسب مشکی داشته باشم و هر روز نیم ساعت برم اسب سواری و بتازم فارغ از همه ی استرس هام . حتما یه گربه پشمالوی خوشگل (کلیک کنید) هم خواهم داشت که جاش کنار شومینه باشه و هر روز کلی نازش خواهم کرد تا برام کُرکُر کنه . دو تا سگ هاسکی هم می خوام که اسمشونم بزارم پت و مت ! 


خونم یه هال بزرگ و خوشگل + شومینه خواهد داشت که فقط با رنگ های شاد مثل سبز و  نارنجی تزیین شده باشه . اتاق کار جدا هم می خوام . آشپزخونشم بزرگ و مدرن باشه چون من جدیدا با غذا درست کردن خیلی حال می کنم. یه اتاق رختکن هم داشته باشه پر قفسه های مختلف که توش لباسامو کفش هامو بزارم مثل این . راستی یه بالکن گرد و بزرگ خوشگل هم می خوام که رو به دریا باشه و من غروبا بشینم توش با خانواده عصرونه بخورم (چه شود) ! یه کتابخونه هم خواهد داشت که ساعت ها برم غرق کنم خودمو تو کتاب و کسی هم نباشه سرم غر بزنه. گر چه این روزها با وجود اینترنت و کتابهای آنلاین خیلی از مشکلات حله اما بازم هیچی نسخه کاغذی که نمیشه  استخر هم بد نیست داشته باشه ها ! از هر گونه آپشن اضافی هم شدیدا استقبال میشه مثل سالن بیلیارد . می بینین چقد قانعم من ؟



راستی بدون یه مرد رویایی ، خونه رویایی  هیچ فایده ای نداره  و بالعکس ! یعنی این دو تا لازم و ملزومن .  مرد رویاییم هم فعلا می خوام جمیز فرانکو باشه . می شناسینش دیگه ؟ همونی که تو  hours 127 بازی کرده !




حالا من از همه اونایی که این پست رو خوندن بخصوص سوری جونم ، فروردین دخت , دختر خانوم و دختر توی آینه دعوت می کنم که اگه دوست داشتن در مورد خونه رویاییشون مطلب بنویسن و تا می تونن خیال پردازی کنن! 


پ ن :

1. آهنگ پرواز سیاوش قمیشی رو گوش دادین ؟‌ امروز یه سره داشتم گوشش می دادم . 

نظرات 40 + ارسال نظر
سوری سه‌شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 07:06 ب.ظ

عزیزممممممم چلا لفتی
وای باحال بود...مرد روییایت من کشته باوشه همین الان میرم تو کارش...

فضولی و کنجکاوی دیگه یهو سایته رو دیدم فضولیم گل کرد !

آخ جون بنویس بیام بخونم

دختر خانوم سه‌شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 07:22 ب.ظ http://missgirl.persianblog.ir

هعی یادِ بچگی های خودم افتاددم..آرزوهام..:(

من که بچه بودم به مامانم میگفتم من بزرگ بشم یه آشپز می گیرم و اصلا لازم نخواهد بود زحمت بکشم تو خونه مامانم همیشه می گفت حالا خواهیم دید ما هم از این حرفا کم نزدیم !

سوری سه‌شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 07:52 ب.ظ

نفیشتم..راستی عکس باز نمیشه هاا

الان میام ...
کدومشون ؟

دختر خانوم سه‌شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 07:56 ب.ظ http://missgirl.persianblog.ir

اعتراف میکنم ادامه مطلب رو تاازه دیدم..:دی
خوع راستش من ریسک نمیکنم پاشم برم توی اون وبها:)):-اس اس
و این که اندر حکایت تخیلاتم..
من خعیلی خیال پردازیم توی کوکدکیم خووب بود..آخع من از بچگی داستان مینوشتم..من توی رویاهام خونه هایی میساختم که همیشه دوبلکس بوود..اتاقم رو به دریا..یه تخت دو نفره وسط..این پرده های اتاقم هعی میرقصیدن..نااز میشدهااا..
بعدش..یه اتاق هم بوود که پر از عکس بوود از خاطراتم ..از گذشته..مثلن اولین باری که راه رفتم..یا اولین باری که رقصیدم..اولین باری که غذا خوردم..اولین روزه مدرسه و...
پر از خاطره..بماند یه جاهاییش پر از تار عنکبوت بوده..
بعد یه اتاق داشتم پر از کتاب یعنی دیوار اصلن پیدا نبود..فقط کتاب..
یه اتاق بزرگ دیگه مخصوص درس خوندنم..آخع من عادت دارم از بچگی راه برم و درس بخونم:دی..
بعد حیاط خعیلبی بزرگی داشت..دو طرف درخت کاج وسط یه جاده..یه گوشه اصطبلی داشت پر از اسب..که یکیش که سفید مال من بووده..(بچه که بودم اسب رویاهام سفید بود ولی چند سالی هست که سیاه شده)بعد دیگه..پشت خونه یه استخر بزرگ که هروقت ناراحتم برم توش شنا کنم..آخع من با آب خوردن و شستن صورتم آروم میشم بعد از دعوا..:دی
بعدش توی اتاقم یه پنجره بود به سمت همون کاجستان از اینایی که به سمت بالا باز میشه..بعد من از اونجا میرفتم به پشت بوودم اتاقم و شروع میکردم به داستان نویسی و شرح افکار و شعر گفتن..همیــــــــن:دی

راستش من خیلی اعتقاد هم ندارم اما خوب دیگه ...
مرسی که نوشتی عزیزم
وای ی ی خونه رویاییت خیلی محشره ... چه تصویر قشنگی ازش تو ذهنم ساختی ... منم میام مهمون خونه رویاییت می شم

علی سه‌شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 09:07 ب.ظ

اول ببخشید هنوز نشده ایمیل بسازم این پستت اینقدر باحاله دلم نم یاد کامنت نذارم.انواع نوازش ها را برای کودک درون تو این متن میبینم از اونهمه ریزکاری های منزل بگیر تا اون قسمتی که رفتی سراغ حیوانات همش نوازش مشروط مثبت و گاهی هم نوازش غیر مشروط مثبت خوشحالم که اینقدر کودک درون فعالی داری! میگی فعال نیست نشون به اون نشونی که رفتی تو سایت جن زده کودک کنجکاو ولش کنی میگه بیا بریم تو اتیش ببینیم چه خبر!جن هم که ازش میترسی بگردی تو خاطرات ۴ تا ۶ سال یکی یه چیزی پرونده یا خودت ساختی مونده. خلاصه این پست یکه یکه!

آقای ح اصلا نفهمیدم منظورت چیه ! در ضمن هر کی یه طرفه به قاضی بره راضی بر میگرده .

فروردین دُخت سه‌شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 09:09 ب.ظ http://hamin-havaali.blogfa.com/

اااا من میخواستم بگم چقدر خونه ای که میخوای شبیه خونه ی رویایی منه!
باشه عزیزم ایشالا حتماً در موردش می نویسم...

چه خوب بنویس که کلی مشتاقم ببینم خونه ی رویاییت چه شکلیه هاااا

بی نقاب چهارشنبه 16 اسفند 1391 ساعت 01:40 ب.ظ http://bineghab.blogsky.com/

خونه رویاهات قشنگه!

مرسی

علی چهارشنبه 16 اسفند 1391 ساعت 04:21 ب.ظ

یه سوال این اقای ح را برای من نوشتید؟ من از تعجب ۵ بار کامنت خودم را خوندم فقط یه تحلیل + تعریف بود. هیج جایش هم من قضاوت نکردم وابدا چنین منظوری نداشتم. لطفا اگه قسمتیش چنین مفهوم را رسونده به من بگو تا سوتفاهم رفع بشه!

لزومی نمی بینم جوابی به شما بدم جناب ح ...

علی چهارشنبه 16 اسفند 1391 ساعت 07:04 ب.ظ

خانم من اقای ح نیستم . منطقیش این بود حداقل لطف میکردید مطمئن میشدید بعدا این هویت را به بنده نسبت میدادید.من دیگه این جا کامنت نمیذارم که نه مزاحم شما باشه نه توهین به خودم !

دوست عزیز هر کی که هستی من توهینی به شما نکردم . کسی که هیچ آدرس و نشونی از خودش نمی زاره چه انتظاری می تونه داشته باشه؟ من اصلا احساس خوبی ندارم وقتی یکی اینطوری بی نام و نشون بیاد وبلاگمو بخونه ! بخصوص که هیچ خوشم نمیاد یه سری آدمها اینجا رو پیدا کنن و برام مزاحمت ایجاد کنن مثل وبلاگ سابقم. چند بار هم بهتون گفتم که خودتونو لطفا معرفی کنین....
در واقع کامنت های شما منو به این فکر انداخت که باید یه سری مطالب خصوصی رو رمزدار بنویسم !

س م ح چهارشنبه 16 اسفند 1391 ساعت 09:57 ب.ظ

چون اسم منو نگفتی من هیچ نظری نمیدم
در ضمن اون عکس خونه هم فیلتره
سایزشم کم کن بعد بذار ناسلامتی رشتت کامپیوتره

ای بابا خوب من که گفتم اولش هر کی خوند و دوست داشت نظر بده
اکی مرسی الان درستش می کنم .

دختر توی آینه جمعه 18 اسفند 1391 ساعت 12:11 ق.ظ http://zehneshegeftangize.blogfa.com/

سلام دختری
من تازه همین الان این پست رو خوندم و حتما راجع به خونه ی رویاییم مینوسم.و بهت خبر میدم.خیلی خوشحالم که دعوتم کردی
خونه رویایی جالبه

چه عالی بنویس که کلی مشتاقمااا می دونم تو قلمت خوبه و می ترکونی

fatemeh پنج‌شنبه 6 شهریور 1393 ساعت 08:33 ب.ظ http://ketabdari66.blogsky.com

بلاگ خوبی دارین اگه مایل باشیذ تبادل لینک کنیم...اگه تمایل داشتید پیام بدهید

dlikut- nishel دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 ساعت 06:53 ب.ظ

دختر سه‌شنبه 30 تیر 1394 ساعت 05:00 ب.ظ http://من تو

خیلی قشنگ بود

سامیه چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 08:19 ق.ظ

منم مثل شما امروز اومدم که دیزاین خونه ها رو ببینم و خونه رویایی مو تو ذهنم داشته باشم ولی بدون مرد رویایی که نمیشه خونه داشت

fafa پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 11:33 ق.ظ

ارام چهارشنبه 25 آذر 1394 ساعت 03:14 ب.ظ

ترانه شنبه 12 دی 1394 ساعت 10:50 ق.ظ http://fhgQT7777.COM



عالی بود و خیلی تخیلی بود

نازنین پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 05:44 ب.ظ

مرسی عالی بود حیف خیلی کوتاه و مختصر بود

Maryam h سه‌شنبه 8 تیر 1395 ساعت 11:32 ب.ظ http://words-world.blogsky.com

خیلی زیباست

ق45ثث سه‌شنبه 18 آبان 1395 ساعت 07:02 ب.ظ

چرند خر الاغ

اینم شخصیت شما رو نشون میده

خیلی تخیلی سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 01:51 ب.ظ

مبی شنبه 23 اردیبهشت 1396 ساعت 03:33 ب.ظ

شاه غرورم چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت 06:41 ق.ظ

عالی بود

مهسا یکشنبه 30 مهر 1396 ساعت 03:13 ب.ظ

وااااااای چه خونه رویایی قشنگی
خیلی از زحماتتون ممنونم

Mahya چهارشنبه 17 آبان 1396 ساعت 02:03 ب.ظ

سلام خواهش متن رو به انگلیسی بنویسید

آرتینا دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت 09:12 ب.ظ

خوب بود بدک نبود ولی من نخوندم

الناز دوشنبه 29 آبان 1396 ساعت 06:34 ب.ظ

جااااااااااااالب بوووووووووووود

عسل جمعه 16 شهریور 1397 ساعت 11:34 ق.ظ

فاطمه جمعه 27 مهر 1397 ساعت 01:07 ب.ظ

بدددددددددددد بوووودددددددد

سارینا جمعه 18 آبان 1397 ساعت 06:06 ب.ظ

خیلی بد بود شوخی کردم نه بد بود نه خوب بود

ماهان سه‌شنبه 6 آذر 1397 ساعت 08:42 ب.ظ http://Mahanhasanym1382

:::

Samira جمعه 9 آذر 1397 ساعت 10:44 ب.ظ

واااااااااا
اوسکل خر

Fatemeh سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1398 ساعت 09:18 ق.ظ http://hamgam

فاطمه یکشنبه 2 تیر 1398 ساعت 12:52 ب.ظ

خیلی خوشگل و رویاییه تو راحت میتونی یه نویسنده خوب بشی

موفق باشی

مرسی لطف داری

کسرا یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 08:53 ب.ظ

سلامتی سینگلا

Anita دوشنبه 27 مرداد 1399 ساعت 09:13 ب.ظ

خیلب خوب بود

امیر یکشنبه 9 آذر 1399 ساعت 01:20 ب.ظ

::‌

بلا یکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت 10:55 ب.ظ

عالی بود عااااالی

ه سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1400 ساعت 11:44 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد